آیا بعنوان یک مهندس صنایع با تاریخچه مدیریت کیفیت آشنا هستید؟
پیشینه مدیریت کیفیت:
تاریخچه مدیریت کیفیت؛ پیدایش کنترل کیفیت تقریبا هم زمان با پیدایش صنعت می باشد. در دوران قرون وسطی کیفیت مورد نیاز صنعت، مستلزم کنترل بسیار وسیع به همراه آموزش های درازمدت بود. این آموزش ها باعث می شود که کارگر در مورد محصول احساس افتخار کند.
تاریخچه مدیریت کیفیت با تخصصی شدن کارها در دوران انقلاب صنعتی نمود پیدا کرد. در نتیجه، کارگر تمام یک محصول را نمی ساخت، بلکه تنها مسئول ساخت قسمتی از آن بود. این تغییر باعث پایین آمدن کیفیت محصولات شد. به دلیل آنکه در آن دوران کالاها پیچیده نبودند، کیفیت چندان با اهمیت به نظر نمی رسید. در حقیقت به علت افزایش بهره وری، قیمت محصولات کاهش یافت که نتیجه آن، پایین آمدن انتظارات مشتریان بود. هرقدر که محصولات پیچیده تر و شغل ها تخصصی تر می شدند، بازرسی محصولات بعد ساخت آنها ضروری تر به نظر می رسید.
در طول سال ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ کیفیت تقریبا همیشه به وسیله سعی و تلاش یک صنعت گر نمایانمی شود.
در ۱۸۷۵ فردریک تیلور اصول مدیریت کیفیت را به منظور تفکیک یک کار به وظایف کوچک تر که انجام آن ها آسان تر بود ارائه داد. این اولین گام در راستای طراحی و توسعه محصولات و فرآیندهای پیچیده به شمار می آید. بعدها افرادی نظیر گیلبرت و گانت در این فعالیت ها سهیم شدند و تاکید اصلی را بر بهره وری بنا نهادند.
در ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ هنری فورد مفاهیم خطاناپذیری مونتاژ، خودبررسی و بازرسی حین تولید را توسعه داد.
در ۱۹۰۱ اولین آزمایشگاه استانداردها در انگلیس تاسیس شد.
در ۱۹۱۹ انجمن بازرسی فنی (۱۹۱۵-۱۹۱۹ TIA) در انگلیس تشکیل می شود. این اتحادیه بعدا به انستیتوی تضمین کیفیت تغییر نام داد.
در ۱۹۲۰ ازمایشگاه های بل بخش کیفیت را تشکیل می دهد.
بی پی دادینگ در شرکت جنرال الکتریک انگلیس از روش های آماری به منظور کنترل کیفیت لامپ های الکتریکی استفاده می کند.
در ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۳ آرای فیشر یک سری از مقالات اساسی در مورد طراحی آزمایشها و کاربرد آن ها در علوم کشاورزی منتشر می کند.
در سال ۱۹۲۴ دکتر والتر شوارت از شرکت تلفن بل آمریکا، مجموعه مقالات مربوط به کاربرد آمار در کنترل کیفیت محصولات تولیدی را منتشر کرد. از این نمودار به عنوان نقطه شروعی برای کنترل کیفیت آماری (SQC) نام برده می شود. سپس در همان دهه، داج و رامیگ هر دو از همان شرکت، فن آوری برای پذیرش را به جای بازرسی صد در صد ارائه دادند. ارزش کنترل کیفیت آماری در سال ۱۹۲۴ آشکار شد، ولی متاسفانه مدیران آمریکایی در شناخت آن را خطا رفتند.
در ۱۹۲۸ روش نمونه گیری برای پذیرش به وسیله اچ اف داج و اچ جی رومیگ در ازمایشگاه های بل ارائه و بهبود داده شد.
در سال ۱۹۳۱ دکتر شوارت کتابی با عنوان “کنترل اقتصادی کیفیت محصولات صنعتی” منتشر کرد.در این کتاب هم کنترل کیفیت آماری مطرح شد.
در سال ۱۹۳۵ آماردان انگلیسی به نام ای.اس.پیرسون کتاب خود را تحت عنوان کاربرد روشهای آماری دراستاندارد کردن فعالیتهای صنعتی و کنترل کیفیت منتشر کرد.
تا سال ۱۹۳۷ کمتر از ۱۰ شرکت آمریکایی، کنترل کیفیت آماری را به مورد اجرا گذاشته بودند. در سال ۱۹۴۲ سازمان غیرانتفاعی اتحادیه مهندسان و دانشمندان ژاپن تأسیس شد و تقریبا در همین زمان اتحادیه استانداردهای ژاین، در زمینه کنترل کیفیت آماری سمینارهایی برپا کرد.
در سال ۱۹۴۲ جامعه کنترل کیفیت آمریکا تشکیل شد.
در سال ۱۹۴۹ افراد علاقمند از انجمنهای دانشگاهی، صنعتی و دولتی در (JUSE) تشکیل جلسه دادند و گروهی به نام ” گروه تحقیق درباره کنترل کیفیت” را با هدف اجرای تحقیق، کنترل کیفیت، آموزش و ارتقای آن در این ایجاد کردند. آنها داوطلبانی مستقل از دولت بودند که به ارتقای کنترل کیفیت و بهبود صادرات این می اندیشیدند.
در سال ۱۹۵۰ اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپن (JUSE) اولین نشریه خود را تحت عنوان ” کنترل کیفیت آماری” منتشر ساخت.
در سال ۱۹۵۰ استانداردهای صنعتی ژاپن تنها به محصولات شرکتهایی علامت استاندارد (JIS) را می داد که در آن شرکت کنترل کیفیت آماری اجرا می شد.
در سال ۱۹۵۰ اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپن (JUSE) از دکتر “ادوارد دمینگ” از آمریکا برای ارائه سمینار و سخنرانی دعوت کرد. دکتر دمینگ در دهه ۱۹۵۰ که نظراتش در آمریکا اقبالی نداشت و در برخی مواقع مورد بی اعتنایی و تمسخر واقع می شد، چندین بار از ژاپن دیدن کرد و در سمینارها و سخنرانیهای مختلف، افکار خود را برای ژاپنی ها تشریح کرد.
در سال ۱۹۵۱ اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپن (JUSE) جایزه دمینگ را با هدف افزایش سطح کیفیت صنعت ژاین ایجاد کردند.
در سال ۱۹۵۱ دکتر فایگنیام کتابی تحت عنوان “کنترل کیفیت جامع” منتشر کرد.
در سال ۱۹۵۴ اتحادیه مهندسان و دانشمندان ژاپن (JUSE) از دکتر ژوران امریکایی برای سخنرانی در سمینار “مدیریت کنترل کیفیت” دعوت کرد. کنترل کیفیت به عنوان ابزاری برای مدیریت مطرح شد و زمینه تغییر کنترل کیفیت آماری به کنترل کیفیت جامع فراهم شد. در سال ۱۹۵۵ رادیوی موج کوتاه ژاپن بخشی از برنامه های خود را به کنترل کیفیت اختصاص داد.
در سال ۱۹۶۰، اولین دوایر کنترل کیفیت به منظور بهبود کیفیت ایجاد شد. همچنین کارگران ژاپنی فنون ساده آماری را فرا گرفته، آنها را بکار بستند.
در سال ۱۹۶۲ نشریه “کنترل کیفیت برای سر کارگران” از سوی اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپن انتشار یافت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ آمریکایها و اروپاییها که متوجه پیشی گرفتن ژاپنی ها در تسخیر بازارهای جهانی شدند، به فکر استفاده از نگرش TQM در مدیریتهای خود افتادند و سفرهایی را به ژاپن انجام دادند، در حقیقت اگر آنها کتاب های دمینگ و ژوران را می خواندند، نیازی به انجام این سفرها نمیدیدند، به هرحال رنسانس کیفیت در مورد محصولات و خدمات آمریکایی در حال اجزا بود. در میانه دهه ۱۹۸۰، مفهوم TQM منتشر شد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ صنایع اتومبیل سازی در زمینه کنترل آماری فرایند شروع به سرمایه گذاری کردند. آنها از تامین کنندگان و پیمانکاران خود خواستند که از فنون SPC استفاده نمایند.
در ۱۹۸۷، ISO اولین استاندارد سیستم کیفیت را منتشر می کند.
در سال ۱۹۸۷ آمریکا جایزه ای را به نام “مالکولم بالدریج” وزیر تجارت فقید این کشور در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷ ایجاد و رئیس جمهور آمریکا آن را امضاء کرد.
این جایزه معیاری برای سنجش TQM بنیان گذارده شد و تاگوچی مفاهیمی نو در مورد پارامترها و تلورانس های طراحی مطرح کرد و باعث تجدید حیات طراحی آزمایش ها (DOE) به عنوان ابزاری با ارزش برای بهبود کیفیت شد.
جایزه بالدریج همه ساله به حداکثر شش شرکت (دو شرکت از هر یک از دسته های بازرگانی، خدماتی و بازرگانی کوچک) تعلق می گیرد.
در ادامه مقاله تاریخچه مدیریت کیفیت، عقاید علمای کیفیت نتایج عمری درک و تجربه آنان از کیفیت است. قبل از اینکه بانیان این افکار به عنوان عالم و استاد شناخته شوند، این ایده ها در هزاران شرکت و سازمان در سراسر جهان تجربه شده است. این ایده ها دانش ژرفی هستند که می توانند توسط هر کس و هر سازمان به کار گرفته شوند و ارزش آن ها بی شمار است. هیچ دانشمندی یافت نمی شود که تمامی جواب ها را داشته باشد، هر علامه ای نوعی ایده منحصر بفردی را ارائه می دهد تا مرزهای دانش را جلو ببرد و مسائل کیفی را حل کند.
برای حل مسائل واقعی زندگی، فرد می بایستی قادر باشد پیام های دانشمندان مختلف را بگیرد و پس از درک و دسته بندی و ترکیب آنها به یک جمع بندی مفیدی تبدیل کند.
برای تفهیم بهتر تاریخچه مدیریت کیفیت و برای حصول بهترین نتیجه از عقاید این مشاهیر، می توان از خلاصه ۷ نکته ای بندل (Bendell) به عنوان خطوط راهنما استفاده کرد:
- تعهد و پای بندی مدیریت و آگاهی کارکنان از همان مراحل اولیه اجرای TQM امری حیاتی است.(فلسفه دمینگ احتمالا مفید ترین وسیله ای برای ترغیب این رفتار مورد لزوم است.)
- آگاهی باید با حقایق و اعداد و ارقام پشتیبانی شود. برنامه ریزی و گردآوری اطلاعات مهم بوده و هزینه کیفیت را می توان به عنوان معیاری برای بهبود به کار گرفت . جوران بزرگترین تأثیر را در این مورد داشته است.
- برنامه های TQM به طور طبیعی کار گروهی را برای تسهیل ارتباطات و حل مسئله در اختیار می گیرد . چنانچه بقیه ساختار TQM درست باشد، هسته های کنترل کیفیت که به خصوص توسط پروفسور ایشی کاوا مورد تأکید قرار گرفته اند، می توانند بسیار موفقیت آمیز باشند.
- ایشی کاوا ابزارهای ساده ای را برای استفاده کارکنان در حل مسئله و بهبود تجویز می کند.
- ابزارهای فنی بیشتری برای کنترل طراحی و تولید وجود دارند. کار شینگو با سیستم های موفق “تولید به موقع” مرتبط بوده است.
- ابزارهای مدیریت باید برای دست یابی کیفیت مورد مطالعه قرار گیرند و این ابزارها شامل مفاهیم کنترل کیفیت فراگیر شرکتی و کنترل کیفیت جامع است، که به ترتیب مرتبط با ایشی کاوا و فایگنیام می باشند.
- برای این که امر بازرسی را به فرهنگ پیشگیری تبدیل کنید، تاکید روی مشتریان داخلی و تأمین کنندگان ضروری است.
در سال ۱۹۸۹ نشریه مهندسی کیفیت منتشر می شود.
دهه ۱۹۹۰ علاقه نسبت به اخذ گواهینامه ISO9000 در صنایع آمریکا افزایش می یابد.
برای آشنایی هر چه بیشتر با ایزو کلیک کنید
در ۱۹۹۷ رویکرد شش سیگما موتورولا به سایر صنایع نیز راه پیدا می کند.
دهه ۲۰۰۰، استاندارد ۲۰۰۰ : ۹۰۰۰ ISO منتشر می شود.
در این سال های اخیر نیز فعالیت های بهبود کیفیت از صنایع مرسوم فراتر رفته و به بخش های دیگری نظیر خدمات مالی، مراقبت های بهداشتی، بیمه و انرژی گسترش یافته است.
امیدواریم از این مطلب در سایت صنایع سافت که درباره تاریخچه مدیریت کیفیت بود، لذت برده باشید. هر سوال و نظری دارید برای ما کامنت بذارید، کمتر از یک روز پاسخ داده میشه 😉